يكي آمد كه دنيايش شروعي تازه در من بود
پر از احساس موسيقي،شبيه لحن سوسن بود
رديف آرزوهايش كمي تا قسمتي ابري
نگاه ساده اش اما،هميشه صاف و روشن بود
حريم پاك مريم را به كركس ها نمي بخشيد
برايش ناز سنجاقك،هميشه سهم لادن بود
به زخم گل نمي خنديد،مهتابي تر از شب بود
هميشه بود و مي آمد ،ولي از جنس رفتن بود
شبي در شعر من گم شد،كسي كه با غزل آمد
همان ياري كه دنيايش،شروعي تازه در من بود
شبي در عالم مستي،نشستم گريه ها كردم
براي اين دل خسته ي عشقم،شبي تا صبح دعا كردم
دعا كردم كه مهرش برود از دل من
ولي آهسته مي گفتم ،خدايا اشتباه كردم